در سوگ خودمان
- چهارشنبه, ۵ دی ۱۳۹۷، ۰۹:۲۵ ق.ظ
- ۴ نظر
سلام
این دیگه عادتمون شده، هر صبح که چشم باز میکنیم و اخبار رو میشنویم یه خبری از مرگ و میر و حوادث ناگوار و حوادث مترقبه و غیر مترقبه باشه و مردم مثل آب خوردن یکی یکی یا دسته دسته از بین برن و هیچ اتفاقی هم نیوفته. انگار هممون یه جوری بی تفاوت شدیم، عادت کردیم به مرگ به اخبار بد به اسید پاشی،قتل،زورگیری،تجاوز،هتک حرمت،اعتصاب،دستگیری و زندان و این اواخر هم اعدام .
باور کردنی نیست واقعا باور کردنی نیست صبح بچه ات رو راهی کنی دانشگاه و عصر جنازه اش رو بهت تحویل بدن، توجه کنید دانشگاه میگما نه جنگ نه سفر های پر مخاطره نه، همین دانشگاه که ماها اکثرا رفتیم و دیدیم.
از دیروز مدام درگیرم که بنویسم در این مورد یا نه، میگفتم حال مردم که بده در موردش نوشتن شاید بدترش کنه ولی نتونستم تحمل کنم و از طرفی هم دیدم دوباره جکهای سخیف همیشگی با سرعتی بیشتر از پیامهای تسلیت راهی فضای بیمار مجازی شده، بیشتر دردم گرفت. من از دیروز فقط به فکر مادر و پدرا و همسرا و بچه ها هستم.تا اونجا که من میدونم بیشتر دانشجوهای کارشناسی ارشد و دکترا بودن .ببینید چه راحت استعدادها و جوونامون رو از دست میدیم آدمی که این همه سال زحمت کشیده، رسیده به جایی که منتظره درسش تموم شه و با افتخار به همه اعلام کنه،پدرش ژست بگیره و از فارغ التحصیلی بچه اش پیش اقوام تعریف کنه، مادرش قربون صدقه اش بره و کیف کنه از ثمره ی زندگیش،ولی حالا دارن خاک به سر میریزن و لالایی میخونن برای گلهای پرپر شده اشون.
کی پاسخگو هست؟کی عذرخواهی میکنه؟کی استعفا میده؟چرا چرا یادم اومد دیشب اخبار گفت دادستانی دو نفرو گرفته سلطان تاسیسات و سلطان پیمانکاری اتوبوس،باز خدا رو شکر خونهای جوونامون پایمال نمیشه.
مرور که میکنم احساسم بهم میگه ما کم کم داریم تموم میشیم،نیازی نیست خیلی فکر کنم یه مرور ساده در همین حوادث چند وقت اخیر همه چیز و روشن میکنه حالا با تمام این چهل سال کار ندارم همین چند وقت اخیر که میدونم همتون به ریز از ماجراها خبر دارید، یعنی اینقدر حجم و تعداد موارد از این دست زیاده که فرصت برای سوگواری کامل نمیشه یعنی تا به خودت میایی یه اتفاق دیگه،از آمار بالای مرگ و میر در تصادفات جاده ای بگیر تا سیل و زلزله، تا آتش سوزی در مدارس و خراب شدن دیوار روی دانش آموران و تجاوز در کلاس قرآن و مهد کودک و دبیرستان و الا ماشالله، حالا به اینها زورگیری، خفت گیری، کیف قاپی، کلاهبرداری اینترنتی و نزاع خیابانی رو هم اضافه کنید تازه میرسیم به اختلاس و دزدیدن سرمایه مردم توسط بانکها و ندادن حق و حقوق کارگر و بازنشسته و غیره، با تمام این مصیبتها که سرمون میاد فقط کافیه اعتراض کنی تا بهت بگن یه من ماست چقدر کره داره و اینجا کجاست، مکرر داریم اخبار دستگیری های کارگران و فعالین صنفی و وکلا رو میشنویم حالا شما ببین یه نماینده یه معاون وزیر و یا یه وزیر تا حالا دستگیر شدن، یه مسئول تا حالا بچه اش یا اعضای خانواده اش در همچین ماجراهایی آسیب دیده، همه چیز برای مردم عادیه و غم انگیز تر اینجاست که دیگه ما عادت کردیم با چهار تا پست و استوری عمق اندوه خودمون رو نشون بدیم و چند تا شاعر شعر بنویسن و یکی تو تا سلبریتی مصاحبه کنن و چندتا مجری حین برنامه زنده گریه کنن و پروفایلمون رو یه مدت سیاه کنیم و تمام .
بعدش میریم دنبال مری کریسمس و درخت کاج و تتلو و خزایی و ندا یاسی و شاخهای اینستاگرام و پارتی و اینجور چیزا، به ما چه، چه خبره حوصله داریا ما خودمون به اندازه خودمون بدبختی داریم ولش کن بابا زندگی دو روزه خوش بگذرون،حالا من گفتم درست میشه؟ من حرف بزنم منو ببرن تو ضامن میشی؟ تو پام وایمیستی، برم کشته بشم کی جواب میده؟ اصلا برای چی؟ برای کی برم؟ ولمون کن بابا دلت خوشه.
اینجوری نیست؟؟؟
اینم بگم که الان یه سری میان میگن در تمام دنیا همچین اتفاقایی میوفته و شما داری سیاه نمایی میکنی و مقاصد سیاسی داری و از این دست خزعبلات، ولی فقط کافیه یه سرچ ساده تو اینترنت بکنید تا تفاوتها رو پیدا کنید و به نظرم وقیحانه ترین عمل در این موارد اینه که بیان و ما رو با اون کفار مقایسه کنن.خدا شاهده هر جای دنیا این اتفاق می افتاد اگر مسئولینشون خودکشی دسته جمعی نمیکردن لااقل استعفا میکردن، بابا اینجا یه عذرخواهی براشون سخته،کسره شان میدونن برای خودشون حالا ما چه انتظارها داریم ولی جای شکرش باقیه که مسئولین درد مردم رو میدونن و جدا نیستن از ما.
ما باید برای خودمون برای تک تک این مردم سوگواری کنیم،سیاه نمایی نمیکنم ولی به نظر شما اینجوری نیست؟؟؟؟؟؟؟
چه ابرتیره ای گرفته سینه تو را
که با هزار سال بارش شبانه روز هم
دل تو وا نمی شود(سایه)
تسلیت به خانواده های داغدار به همکلاسیهاشون به خودمون به همه.
جناب سرفراز یه ترانه دارن که معین اجرا کرده، فکر میکنم شرح حال بیشتر ماهاست که اینجا زندگی میکنیم.
با تولد رنج ما آغاز شد
رنج افتادن به دام زندگی
ارادتمند
محسن راستگو
- ۹۷/۱۰/۰۵