سایه ها و تردیدها

رفت و بردش قصه ی دیدار را.....

سایه ها و تردیدها

رفت و بردش قصه ی دیدار را.....

سایه ها و تردیدها

زخمی بر او بزن عمیقتر از انزوا(پل الوار)
.
.
حرف هست تا دلت بخواهد، اما چه بنویسم که مرهمی باشد برای رنجهای مگو.........

آخرین نظرات

سلام

من محسن راستگو متولد هفتم مرداد ماه سال 1361 در تهران هستم.رشته تحصیلی من مهندسی کشاورزی شاخه زراعت و اصلاح نباتات است اما هرگز در این رشته مشغول به کار نبوده ام .قبل از دانشگاه در زمینه فناوری اطلاعات و آی تی مشغول به کار بوده ام و هم اکنون نیز در همین رشته در یکی از ادارات دولتی استخدام هستم.البته که جبر زمانه موجب شده  از برای دغدغه نان در این زمینه مشغول باشم وگرنه که عاشق ادبیات هستم و آرزویم فعالیت در همین راستاست که خب تا به امروز محقق نشده اما مدتهاست در تنهایی خودم مینویسم که ماحصل آن چند قصه و چندین سطر شعر در غالب غزل ،مثنوی ، شعر نو و شعر سپید شده است ،البته مدت محدودی هم در غالب ترانه دست و پا زدم که هنوز هم پیگیرم.

دلیل راه اندازی این وبلاگ هم بیشتر ارتباط با اهالی ادبیات و داستان است و نوشتن و نوشتن .امری که دغدغه همیشگی من بوده و گمان میکنم شاید اینجا دور از فضای مجازی رایج امروز بشود کارهایی کرد و حرفهایی زد برای آدمهای واقعی ، اینجا حرف بزنیم از دلمشغولی هایمان و کمی سبک شویم .البته ابتدای کارم و خیلی از وبلاگ و مناسبات آن نمیدانم .اما اینجا برایتان موسیقی های خوب ،شعر و شاید داستان کوتاه خواهم گذاشت .

ارادتمند 

محسن راستگو